گروه تعاملی الف - میثم محمودیان:
ساخت الگو برای عبور از تنشهای فرهنگی کنونی، کاری نیست که از دست سازمانهای فرهنگی پرسنل محور برآید. اینکه انتظار داشته باشیم کارمند حقوق بگیر، پشت میز نشین تحلیل درستی از تغییر ذائقه مخاطب و جامعه در هنر، موسیقی، تئاتر، سینما، فضای مجازی، کتاب، روزنامه، تبادلات فکری عمومی و... داشته باشد اشتباهی است که چندین دهه است ما را به سمت و سوی عریض و طویل کردن دستگاههای فرهنگی سوق داده است.
در چنین شرایطی است که ذائقه مردم یک چیز را میپسندد، اما دستورالعملها و نظر برخی مدیران و تصمیمگیران چیز دیگر را، و مسائل ریز و درشت فرهنگی همانند استخوان لای زخم باقی میمانند.
بعنوان مثال چرا: چندین سال است که برگزاری یا عدم برگزاری کنسرت بدل به چالشی عمیق در برخی از شهرهای کشور شده است!؟ زیپ لاین و رفتینگ باید به یک مسئله حل نشدنی تبدیل شود!؟ سرمایه اقتصادی نهفته در میراث فرهنگی و هنری به یک کالای عمومی تبدیل نمیشود؟ میراث معنوی جامعه در حال کمرنگ شدن و خرده فرهنگهای بومی، محلی در حال فراموشی هستن؟ مدیریت یا صیانت فضای مجازی به یک شکاف سیاسی مبدل میشود؟
آیا توقع دارید فرهنگ سازمانی خودکار و قلم به دست این مسائل را مدیریت کند! یا تصور میکنید در چنین ساختاری فرهنگ به عاملی برای توسعه و همدلی تبدیل شود!؟ یا اینکه همین فرهنگ می تواند پلی برای جذب نظرات و درخواستهای عمومی در خصوص فضای مجازی بسازد! و یا شاهکار کرده و برای جهاد تبیین عناصری انقلابی تعریف کند و باب گفتگو و نقد را در خصوص مسائل چالش برانگیز جامعه فراهم آورد!؟ تا زمان عبور از بروکراسی و مردان کت و شلواری عرصه سیاست و اجرا نه تنها پاسخی در خور برای این پرسشها دریافت نخواهیم کرد بلکه بر نامعادلات موجود نیز افزوده خواهد شد.
هم نوائی فرهنگی به عنصر شناخت، تحلیل، درک مفاهیم و شنیدن نیاز دارد. و این عناصر در ساختار کنونی سازمانهای فرهنگی رشد یافته نیستند.